♥ دنیای رمانتیک ♥ ـ تقدیم به کسی که دوسش دارم...

آغاز عشق ، ساحل وقایع دروغ بود …

آغاز عشق ، ساحل وقایع دروغ بود

عشقت دروغ ، کل حقایق دروغ بود

دست ظریف و خط شقایق دروغ بود

افسانه بود وقتی مهر تو بر دل نشست

آن لحظه ها ، تمام دقایق دروغ بود

حالا عبور می کنم از هر چه بود و هست

از هر چه چشم های مرا بر دل تو بست

قلبت ولی برای دلم تنگ میشود

صدها دریغ ، قلب من از سنگ می شود

شاید به سنگ بودن خود شرم می کنم

از تنگ بودن قلب خود شرم می کنم

خاتون روزهای قدیمی مرا ببخش

بعد از تو باز خاطره تکرار می شود

مثل طناب بر تن من دار می شود

یادش بخیر عشق تو تنها امید بود

دیگر گذشت ، عشق تو انکار می شود

مردی که رفت پیش خودش کم کسی نبود

چشمی که سوخت قاعدتا تار می شود

وقتی که رفت ، چشم تو بیدار می شود


كاش غــــــــــــــــــرورم كشد به بيماري...

سال ها پيش از اين به مَــــــن گفتي

 

كه "مرا هيچ دوســــت مي داري؟"

 

گونه ام گرم شد ز سرخــــــي شرم

 

شــاد و سرمست گفتمــــــت "آري"

 

 

 

بــــــاز ديـروز جهــــــد مي كردي

 

كــــــه ز عهــــــد قديـــــــم ياد آرم

 

ســــــرد و بي اعتنا تــــــو را گفتم

 

كه "دگــــر دوســــــتت نمي دارم!"

 

 

 

ذره هاي تنــــــم فغــــــــــان كردند

 

كه خــــــــــــدا را! دروغ مي گويد

 

جز تــــــو نامي ز كــــس نمي آرد

 

جز تـــــــــو كامي زكس نمي جويد

 

 

 

تـــــــــا گلويم رسيـــــــــــد فريادي

 

كاين سخـــــن در شمار باور نيست

 

جز تـــــــــو، دانند عالمــي كه مرا

 

در دل و جان، هواي ديگـــر نيست

 

 

 

ليــــــك خامـــــــــوش ماندم و آرام:

 

ناله ها را شكستـــــــــه در دل تنگ

 

تا تپش هاي دل نهــــــــــــــــان ماند

 

سينه ي خسته را فشــــرده به چنگ

 

 

 

در نگاهــم شكفتـــــــــه بود اين راز

 

كه" دلـــــــم كي ز مهر خالي بود؟"

 

ليك تا پوشم از تـــــــو، ديده ي من

 

بر گل رنـــــگ رنــــــگ قالي بود

 

 

 

"دوســـــــــتت دارم" و نمي گويــم

 

تا غرورم كشـــــــــد به بيمـــــاري

 

زآنكه ميدانم اين حقيقــــــــــــت را

 

كه " دگر دوستم ... نمي داري..."


خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

به دنبال کسی باش که تو را به خاطر زیبایی های وجودت

زیبا خطاب کند نه به خاطر جذابیتهای ظاهریت

Who calls you back when you hang up on him

کسی که دوباره با تو تماس بگیرد حتی وقتی تلفنهایش را قطع می کنی

who will stay awake just to watch you sleep

کسی که بیدار خواهد ماند تا سیمای تو را در هنگام خواب نظاره کند

wait for the guy who kisses your forehead

در انتظار کسی باش که مایل باشد پیشانی تو را ببوسد[حمایتگر تو باشد]

who wants to show you off to world when you are in your sweats

کسی که مایل باشد  حتی  در زمانی که درساده ترین لباس  هستی تورا به دنیا نشان دهد

who holds your hand in front of his friends

کسی که دست تو را در مقابل دوستانش در دست بگیرد

wait for the one who is constantly reminding you how much

he cares about you and how lucky he is to have you

در انتظار کسی باش که بی وقفه به یاد توبیاورد که تا چه اندازه برایش مهم هستی

و نگران توست و چه قدر خوشبخت است که تو را در کنارش دارد

wait for the one who turns to his friends and says that’s her

در انتظار کسی باش که زمانی که تو را می بیند به دوستانش  بگوید اون خودشه

[همان کسی  که می خواستم]


یادم هست . یادت نیست

http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2010/07/Yadam-hast-300x200.jpg

روز پاییزی میلاد تو در یادم هست  / روز خاکستری سرد سفر یادت نیست

ناله ی ناخوش از شاخه جدا ماندن من / در شب آخر پرواز خطر یادت نیست

تلخی فاصله ها نیز به یادت مانده ست  / نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست

یادم هست …. یادت نیست

خواب روزانه اگر در خور تقدیر نبود / پس چرا گشت شبانه ، دربه در،یادت نیست

من به خط و خبری از تو قناعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست

عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید / کوزه ای دادمت ای تشنه, مگر یادت نیست

تو که خود سوزی هر شب پره را می فهمی / باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست

تو به دل ریختگان چشم نداری بیدل / آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست

یادم هست …. یادت نیست


قلبم برای توست

يه کاري کردي با قلبم که بدونت حتي مردن سخته حتي بي تو خوندن , لذت از زندگي بردن يه کاري کردي که از ياد نميري حتي يه لحظه درد عشقت کرده پيرم , اما باور کن ميلرزه ديدن تو گرچه از دور واسه من يه جور اميد يه چيزي مثل يه جادو که بهم بهايي ميده اين مهمه که ميدونم واسه من چقدر عزيزي من که جام عشق رو دادم , چه بنوشي چه بريزي پيشکشت همه نفسهام , نازنين خوب هميشه نيمي از تنم شدي تو , که ازم جدا نميشه يه کاري کردي به قلبم که بدونت حتي مردن سخته حتي بي تو خوندن , لذت از زندگي بردن يه کاري کردي که از ياد نميري حتي يه لحظه درد عشقت کرده پيرم , اما باور کن ميلرزه

اما باور کن ميلرزه .... اما باور کن ميلرزه


معنای تلخ زندگی

احساس کردم ...

نخستین بار زیرقطره های باران ...

درپهنای دل غمناک آسمان ...

ودرآن هوای سوزناک

در کنار برگ های زردوباران خورده ی درختان

با تمام یاس و ناامیدی ام

تورا احساس کردم...

احساس کردم با آغوش گرم وآرامت

وبا بوسه های آتشین و پرمهرت

و نفس های عطرآگین و وسوسه انگیزت...

احساس کردم...

عشق را...

بودن را...

...

معنای تلخ زندگی را...!!



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

Design

Design By : Lovelyrose